۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

آدم ِ ندانستن‌های عمدی

قبلن گفته بودم که آدم ِ تصمیم گیری ِ حال شده‌ام. نمی‌خواهم به آینده‌م فکر کنم و برنامه ریزی بلند مدت کنم. نمی‌خواهم فکر کنم فلان موقع درسم تموام میشود، بعدش باید فلان موقع اپلای کنم و فلان موقع رفته باشم و....
اصلن به گمانم برای همین تصمیم و اخلاق جدیدم است که خیالم آرام‌تر شده و دغدغه‌ی ذهنی‌ام کمتر.
حالا تصور کن کسی که قبولش داری یکهو بی مقدمه ازت بپرسد "برنامه‌ی بعدت چیست؟"من؟؟ هیچ! فقط تته پته می‌کنم و می‌گویم نمی‌دانم و بعد هر دو خنده‌ی تلخی می‌کنیم و ادامه می‌دهیم..
بهش نمی‌گویم که دوست ندارم بدانم بعدش را.. که لابد این نداستن و اصرار بهش، از ضعف‌هایم است. و حالا باز ذهنم آشفته شده.

در نهایت اینکه خبری نیست. :)

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۸, شنبه

دوست دارم زندگی رو

این اهنگ جدید سیروان رو شنیدین؟ دوس دارم زندگی رو
یه سری حرفای شعارگونه‌ست که من استاد ِ گفتنش به خودم بودم مثلن:

یه صبح دیگه، یه صدایی توی گوشم میگه، ثانیه‌های تو داره میره ... امروزو زندگی کن فردا دیگه دیره 
نم نم بارون، میزنه به کوچه و خیابون، یکی می‌خنده یکی غمگینه، زندگی اینه، همه‌ی قشنگیش اینه 
....
چشماتو وا کن. یه نگاه به خودتو دنیا کن 
اگه یه هدف تو دلت باشه، میتونه کل دنیا تو دستای تو جا شه ....
...
اگه ابرای سیاه و دیدی، اگه از آینده ترسیدی، پاشو و پرواز کن تو افق‌های پیش ِ رو 
نگو به سرنوشت میبازی، تو بخوای فردا رو میسازی 
پس دستاتو ببر بالا و بگوووو 
دوست دارم زندگی رو، خوب یا بد، اگه آسون یا سخت، نا امید نمیشم 
چون دوس دارم زندگی رو


خلاصه تیپ حرفای شعارگونه که بنده هی ازین چیزا به خودم میگم و انرژی می‌گیرم یا بهتر بگم "میگفتم و میگرفتم". ولی خوب مدتیه ازین چیزا نمیگم و فک کنم به خاطر همینه که بیخیال شدم و خودمو حدود یه ماهه که رها کردم!
یکی باید اینارو بهم میگفت. حالا سیروان داره میگه. به سلامتیش. منم میذارم اینجا که حواسم باشه بهش و به خودم و اصن به خودت :)


۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

زندگی ِ دایره‌ای


برام جالبه که ما آدما -حداقل من و آدمای اطرافم-، می‌چرخیم ومی‌چرخیم و گاهی همدیگه رو دور می‌زنیم و دور میشیم و از هم فرار می‌کنیم و باااااز بعد از چند وقت (چند سال)، برمیگردیم به هم. همدیگه رو تو فیس بوک اد می‌کنیم، اکسپت می‌کنیم... انگار نه انگار که اتفاقی افتاده! میریم تو پیج همدیگه، عکسای همو می‌بینیم، میگیم اااا چه بزرگ شده و...

یه حس جالب نوستالژیک گونه‌ای هم داریم. و به نظرم این حس جالب وقتی امکان پذیرتره که تو دو تا قاره‌ی مختلف باشیم... خنده داره ..

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه

جهت ثبت احوال :)

جالبه که الان یه استرس خاصی دارم. استرس نیست‌ها، نمی‌دونم. یه جور جالبیم :ی