۱۳۹۲ اسفند ۲۴, شنبه

جابجایی مرزهای علم، سرآغاز تردید

    در خارجه‌ی دور، مرزهای علم ِ جراحی رباتیکی ِ به شکل خوبی جابجا شده‌اند و این موضوع با چشمان غیرمسلح هم قابل دید است و متسفانه این موضوع وسوسه‌انگیز است. رباتیک و پزشکی به شکل بدجوری با هم گره خورده‌اند به نحوی که آدمی هر از گاهی دلش می‌خواهد برود خارجه. به خصوص که بداند حدود یک پنجم یا کمتر از ماجرا حل باشد و بماند آن بقیه‌ی اصلی‌تر که هی ذهنش را بخورد که چی درست است و چی غلط و چجور همه خوشحال هستند و... کافی‌ست آدمی باشی که به فرعیات بیشتر از اصلیات بپردازی. اصلن اصل و فرع کدام است ...
به عبارتی این شکلی می‌شود که یک دل می‌گوید برو برو، و یکی دو سه دل می‌گوید چه کاریه؟ نرو.. خلاصه که جدال سخت و مسخره‌ای‌ست. 

پ.ن: به وقت نهار 24 اسفند 92 و سوال ف که خوب مهرناز، برنامه بعدیت چی شد؟ و جوری استیصال را در چهره‌ات ببیند که خودش بگوید خوب سوال بعدی :ی
پ.ن2: جراحی رباتیکی بحثی وسیع، سخت، عمیق و جذاب است. capsular robotics و Concentric tube robot  ها را کجای دلم بگذارم؟ دنیای از شگفتی‌هاست... 
پ.ن3: ما در کارمان یک بخش ِ جالب رضایت ِ پزشکان را داریم. مثلن همین ربات دستیار جراح اندوسکوپ، یا ربات توانبخشی یا... به نظرم باید یک بخش راضی کردن دانشجویان فارغ‌التحصیل ارشد را هم در برنامه قرار داد.

۳ نظر:

  1. مرزهای دور به شما خیلی می آید
    چرا من انقد دوس دارم شما رو؟ چرا زمان گودر ندیدم شما رو؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. کم سعادتی ماست والا... اینور که اومدیم غیرفعال شدی دیگه. خوش باشی همیشه رفیق ندیده‌ی دوست‌داشتنی :**

      حذف
  2. اگه می خوای کار کنی... بمون... اگه می خوای دکترا بخونی برو... ولی برگرد... منم یه روزی بر می گردم... یه روزی...

    پاسخحذف