دست خودم نیست اخلاقم اینجوریه دیگه.. اگر کسی تن صداش از یه حد ِ نرمالش بالاتر بره، اونم در شرایطی که انتظارش رو ندارم قاطی میکنم، در اون لحظه از اون آدم بدم میاد... حتی با وجود اینکه ممکنه حق باهاش باشه...
از اخلاقیات بدمه دیگه... نمیتونم. بلد نیستم... حالا این آدم دوستم باشه، بابام باشه، مامانم باشه یا هر کسی...
دارم فکر میکنم این اتفاق چند بار برای خودم افتاده؟ افتاده؟ یادم بیارید لطفن ببینم دلیلش چی بوده که خودمو اصلاح کنم :|
پ.ن: این ماجرای خانهی ما قوز بالاقوز شده!
از اخلاقیات بدمه دیگه... نمیتونم. بلد نیستم... حالا این آدم دوستم باشه، بابام باشه، مامانم باشه یا هر کسی...
دارم فکر میکنم این اتفاق چند بار برای خودم افتاده؟ افتاده؟ یادم بیارید لطفن ببینم دلیلش چی بوده که خودمو اصلاح کنم :|
پ.ن: این ماجرای خانهی ما قوز بالاقوز شده!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر