۱۳۹۲ شهریور ۲۳, شنبه

دفاع نمی‌کنم*

دکتر ازم پرسید دفاع میکنی؟ (از دانشجویان سال دوم دکتراست و به شدت باسواد و کاردرست).
گفتم نه، ترم پنج هم هستم. گفت تو که از پارسال کار کردی خیلی، خیلی از بچه‌ها دو ماهه کار رو شروع کردن و چهار ترمه هم تموم می‌کنن.
من؟ به دو سه ماه ِ اخیر نگاه کردم و از خودم ناامید شدم. نه که بیکار نشسته باشم و هیچ نکرده باشم، اما میشد تمام شده باشد.. حالا تا آخر مهر نه، تا آخر آبان.. خلاصه که این من، من ِ پارسال نیست. انگار انگیزه‌هایش را مرده‌اند! حالا باید هی به خودم تلنگر بزنم و خودم را برای سخت کار کردن آماده کنم.. حق‌م این نیست که با آن همه کاری که از اول کردم، تهش چیز خوبی از آب در نیاید و... حقم بهترین است، آن را خواهم گرفت.

*من از خود ِ سه چهار ماه ِ اخیرم، دفاع نمی‌کنم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر