چهار تا دانشجوی لیسانس بهم داده که یکیشون به نظر خیلی خوبه و میدونه و بلد هم هست، اونن سه نفر علاقهمندند که یاد بگیرن اما بلد نیستن و باید همراهیشون کرد.
ماجرا وقتی ترسناک میشه که خود ِ دو سه نفریمون از موعد مقرر عقب هستیم. فرصت ِ آموزش و سر و کله زدن با جدیدها نیست. اونم الان که خودم از تز عقب هستم و اونقدر دغدغههام زیاده که... که نداره، جمله باید همینجا تموم شه.. بین تمام بالا و پایینای این روزها...
شین میگه دوتاشون پردازش تصویر دوست دارند بهشون مقاله بده بخونن. پایان نامه لیسانست رو بده، به کار بگیرشون... من موندم اینایی که چیزی نمیدونند را چطور به کار بگیرم؟ فقط برام ترمز هستند. اونم در این موقعیت...
خوب همه که از اول بلد نیستند، تقصیر منه. این ضعف منه که میترسم برم خونه و سه روز نیام... که مثلن بگم فلانی، فلان کار را بکن! اگر هم انجام نداد لابد دعواش کنم و همه کاسه کوزه ها رو سرش بشکنم! که این اصلن مرام من نیست!! این ضعف است؟ هوووم. حتمن هست...
میدونی چیه؟ در حال حاضر تنها حسی که دارم ترسه و استرس..... استرس.. همین..
اصلن ادامهی حرفم مغالطه است...
پ.ن: یک دوستی نوت زده بود که اگر زندگی بالا پایین نداشته باشد یعنی مرده ای! ب ب به این زندگی :ی
پ.ن2: دنبال اون نیم نمره نرفتم. عصری سوار آسانسور شدم، استاد هم داخلش بود فقط بهش سلام کردم دیدم آدمی نیستم که بگم استاد نیم نمره لازم دارم برای معدل.... خوب که چی؟ خلاصه همچنان منتظر تا شنبه، شاید که استاد نیم نمره اضافه کنه به همه... کاش.. کاش..:ی
ماجرا وقتی ترسناک میشه که خود ِ دو سه نفریمون از موعد مقرر عقب هستیم. فرصت ِ آموزش و سر و کله زدن با جدیدها نیست. اونم الان که خودم از تز عقب هستم و اونقدر دغدغههام زیاده که... که نداره، جمله باید همینجا تموم شه.. بین تمام بالا و پایینای این روزها...
شین میگه دوتاشون پردازش تصویر دوست دارند بهشون مقاله بده بخونن. پایان نامه لیسانست رو بده، به کار بگیرشون... من موندم اینایی که چیزی نمیدونند را چطور به کار بگیرم؟ فقط برام ترمز هستند. اونم در این موقعیت...
خوب همه که از اول بلد نیستند، تقصیر منه. این ضعف منه که میترسم برم خونه و سه روز نیام... که مثلن بگم فلانی، فلان کار را بکن! اگر هم انجام نداد لابد دعواش کنم و همه کاسه کوزه ها رو سرش بشکنم! که این اصلن مرام من نیست!! این ضعف است؟ هوووم. حتمن هست...
میدونی چیه؟ در حال حاضر تنها حسی که دارم ترسه و استرس..... استرس.. همین..
اصلن ادامهی حرفم مغالطه است...
پ.ن: یک دوستی نوت زده بود که اگر زندگی بالا پایین نداشته باشد یعنی مرده ای! ب ب به این زندگی :ی
پ.ن2: دنبال اون نیم نمره نرفتم. عصری سوار آسانسور شدم، استاد هم داخلش بود فقط بهش سلام کردم دیدم آدمی نیستم که بگم استاد نیم نمره لازم دارم برای معدل.... خوب که چی؟ خلاصه همچنان منتظر تا شنبه، شاید که استاد نیم نمره اضافه کنه به همه... کاش.. کاش..:ی