۱۳۹۱ آبان ۳, چهارشنبه

به مسخرگی ِگودیِ کف دست


   چه جوری میشه بدون پرت شدن، رو یه طناب باریک راه رفت؟ چه جوری میشه یه هفته، فقط هفت روز این طناب باریک آروم بگیره و اینقدر بالا و پایین نره؟ چرا پاهای من اینقدر می‌لرزه؟ نه از ارتفاع می‌ترسم نه از هیجان. اما چرا این طناب اینقدر برای سنگینی تن من نازکه؟
   نگاه می‌کنم به آیینه... خنده‌م می‌گیره. همه چیز مسخره‌ست. به خصوص وقتی شکل جدی به خودش می‌گیره مسخره‌تر و خنده‌دارتر هم میشه!‏

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر