بازی وبلاگی به دعوت الی، که از چه چیزی بدم میاد.
الی و بهنام و پروشات نوشتن. دیدم چقدر خیلی چیزامون مشترک بود. که حس کردم چقدر هممون از یه سری چیزا بدمون میاد.
من اونقدی بدم نمیاد از همه چیز. ینی اونقدی بدم نمیاد که هی و همیشه اذیت باشم. اما چند موردی رو شاید بشه لیست کرد.
1- از هوای گرم بدم میاد. تابستون باشه، یه جای گرم باشم که نفسم به زور بره و بیاد، از این حالت متنفرم. احتمال پاچهگیری هم در این مواقع بالاست.
2- از آب کرفس بدم میاد. ینی تا حالا نخوردما ولی فکرشم که میکنم حالم بد میشه.
3- از دیکتاتوری بدم میاد. چه دیکتاتوری حاکم باشه چه دیکتاتوری تو خونه و دیکتاتور ِ داخل خودم.
4- از اینکه بشینم برنامه بریزم و بعد یهو خیلی الکی برنامهم خراب بشه بدم میاد. اعصابم راحت به هم میریزه.
6- از اینکه جلوی روی آدما و تو فضای مجازی هی براشون ماچ و بوسه بفرستن، اما پشت سرشون حرف بزنن متنفرم. از آدمای دو رو بدم میاد. از آدمایی که منت میذارن سر آدم بدم میاد.
7- از اینکه به جای یه آدم تصمیم بگیرن بدم میاد.
از آدمایی که وقتی نمیتونن به دستت بیارن میرن پیش یه آدم جدید و تا جایی که میتونن خرابت میکنن، حالم به هم میخوره.
از اینکه نمیتونم برم پیش این آدما و یکی بخوابونم تو گوششون، یا بهشون بگم خیلی آشغالی، بدم میاد.
الی و بهنام و پروشات نوشتن. دیدم چقدر خیلی چیزامون مشترک بود. که حس کردم چقدر هممون از یه سری چیزا بدمون میاد.
من اونقدی بدم نمیاد از همه چیز. ینی اونقدی بدم نمیاد که هی و همیشه اذیت باشم. اما چند موردی رو شاید بشه لیست کرد.
1- از هوای گرم بدم میاد. تابستون باشه، یه جای گرم باشم که نفسم به زور بره و بیاد، از این حالت متنفرم. احتمال پاچهگیری هم در این مواقع بالاست.
2- از آب کرفس بدم میاد. ینی تا حالا نخوردما ولی فکرشم که میکنم حالم بد میشه.
3- از دیکتاتوری بدم میاد. چه دیکتاتوری حاکم باشه چه دیکتاتوری تو خونه و دیکتاتور ِ داخل خودم.
4- از اینکه بشینم برنامه بریزم و بعد یهو خیلی الکی برنامهم خراب بشه بدم میاد. اعصابم راحت به هم میریزه.
5- از یه سری شوخیها بدم میاد. نمیفهممشون. حالا ممکنه شوخی روی من صورت نگرفته باشه، ولی کلن بدم میاد. اصن یه سری شوخیها رو نباس انجام داد. نه اینکه نشه باهام شوخی کردا، نـــــــه، که فکر میکنم شاید حتی آدم باجنبهای هم هستم. اما یه سری چیزا دیگه ربطی به جنبه نداره. شاید من حساس شدم.
7- از اینکه به جای یه آدم تصمیم بگیرن بدم میاد.
از آدمایی که وقتی نمیتونن به دستت بیارن میرن پیش یه آدم جدید و تا جایی که میتونن خرابت میکنن، حالم به هم میخوره.
از اینکه نمیتونم برم پیش این آدما و یکی بخوابونم تو گوششون، یا بهشون بگم خیلی آشغالی، بدم میاد.
8- از اینکه خر فرض بشم بدم میاد. از سوء تفاهم بدم میاد. از اینکه دوستام رو برا یه دلیل الکی از دست بدم، بدم میاد.
9- از اینکه یه کاری رو دوست نداشته باشم انجام بدم اما مجبورم کنن یا بهم اصرار کنن انجامش بدم، بدم میاد.
10- از اینکه یه کاری رو بخوام انجام بدم و نتونم انجامش بدم بدم میاد. دپرسم میکنه.
11- از اینکه برنامهم نامشخص باشه بدم میاد. مثلن ترم قبلم که همش رو هوا بود و هی و هر لحظه ممکن بود برنامم تغییر کنه. از اینکه استاد راهنمام نسبت به استاد قبلیم بیبرنامست بدم میاد.
12-.......
هه... چقد بدم میاد... من خیلی چیزام دوست دارم. ولی اینا در راس دوست نداشتنام بود که الان تو ذهنم اومد. حتی ممنون میشم تو کامنتدونی بهم یادآوری کنین دیگه از چی بدم میاد :))
دوست داشتی و وقت کردی چیزایی که دوست داری رو هم بنویس دوست دارم بدونم. البته فقط در حد پیشنهاد بود اصن دوست نداری ننویس :*
پاسخحذفبله2 مینویسم ایشالا. خیلی چیزارو دوست دارم. حالا باید یه بار دل بدم اینم بنویسم.
حذفتوام بنویس از چیا بدت میاد. خوب؟ یه جور نایب الدعوتم از طرف الی، از جانب خودم البت :ی :)
نایت الدعوت رو پانتومیم بازی کن. :))
پاسخحذف