خانوم گوگوش میخواند: "نازنین بی قرار، از فریب روزگار خم به ابروت نیار"
و من کش و قوسی به بدنم میدهم و یک حساب سرانگشتی میکنم میبینم از ساعت 11 صبح تا الان نشستهام پشت اشکبوس و این گزارش تز را بالا و پایین میکنم و هی تمپلیت تز را نگاه میکنم و ترس برم میدارد و در یک ورد دیگر، گزارش را تایپ میکنم.. سری به فیسبوک و پلاس میزنم و دوباره تایپ کردن و سعی در تولید تراوشات ذهنی برای تز... این وسطها یک سری هم به آشپزخانه و میوه و چایی آوردن و شبش هم سالادالویه درست کردن...
تا الان میکند به عبارتی حدود 12 ساعت... چند ساعتش مفید بود؟ هفت؟ هشت؟ شش؟ .... روند پیشروی و تولید تراوشات بسیار ناامیدکننده است. انگار که ذهنم با سیستم قطرهچکانی کار کند و دلش نیاید نم ِ علمی پس دهد، موقع ِ پس دادن هم لغات یاری نمیکنند، این دو هم که همراه شوند وسواس به سراغم میآید و بالا پایین در گزارش و به هم زدن ترتیب. مشکل از این ذهن ِ بینظم است. باید بنویسمش بلکه مرتب شود. به خودم دلداری میدهم که الان سربالایی هستم و بعدش در سرپایینی میفتم و درست میشود و... هه
این میان، همه چیز هم که عالی پیش رود یکهو بابا صدا میکند که بسه من چشمم به جای تو خسته شد، یا مثلن ببین این گوشی چرا "پ" را دیگر نمینویسد در اسمس؟ یا... مامان هم از کرج رفتنش میگوید و فامیل و اینکه برو رانندگی یاد بگیر ماشین بگیری و فلانی گفت از دخترت و خواستگار و عروسی چه خبر و...
حالا نه که بخواهم بگویم در دانشگاه همه چیز بر وفق مراد است. آنجا هم هی کسی میآید، یکی میپرسد کی دفاع میکنی؟ دفاع کن که فلانی فلان شود و بهمان... پیش استاد هم که میروم، به بهانهی کنفرانس ِ پیشِ رو، بدتر از هر زمانی فرصت ندارد و ذهنم مشوشتر میشود. نمونهی بارزش میشود چهارشنبه و بغض و... خانه حداقل این بحثها را ندارد.
کتابخانه نمیروم؟ در کتابخانه نمیشود به این پوزیشنهای خاص نشست و ژانگولر بازی درآورد و وسط همهی استرسها، روی تخت دراز کشید و....
وسط این همه نشستن یاد ترم 2 افتادم و گزارش مطالعاتی آن بینایی ماشین ِ احمقانه و... همه چیز میگذرد.. :)
من که تو کتابخونه همه ژانگوری انجام میدم. این از من. بقیهی جاها هم که با خودته.
پاسخحذفکلن هم که ایشالو همه چی اکی میشه.
احسنت. ولی من تو کتابخونه معذبم... نمیتونم پام رو بپیچم دور گردنم :))))
حذفیا حتی کفش و شلوار اجازه نمیده درست حسابی چارزانو بشینم رو صندلی :ی
ها اره همه چیز اوکی میشه. هم مال من هم تو... قرربونت:)