۱۳۹۱ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

اینجا همه‌ش بهاره*

امروز هم روز خوبی بود.. ینی در واقع دیروزو عرض می‌کنم.
اصن اسفندم از همون یکشنبه ساعت 4.5 به بعد قشنگ شد. یا بهتر بگم، تازه از پریروز بوی عید گرفتم. همون موقع که سه تایی تو خیابون ولیعصر راه می‌رفتیم و هـ یهو شروع کردن بلند "بوی عیدی بوی توپ"  رو خوندن و ما همراهی کردیم و مردمی که اولش تعجب میکردن و بعد دو سه نفری باهامون همراه هم شدن.‏
صبح دوشنبه‌م با یه هوای ابری ِ دل انگیز شروع شد، بعد هم دانشگاه پای ربات، بعد یه عیدی بنفش هیجان انگیز گرفتم و بعدتر در عین ناباوری یه عیدی دیگه که لبخندم کرد .. در نهایت91 ِ علمی من تو امیرکبیر با جلسه با استادم و چند تا تبریک سال نو تموم شد و تا شش-هفت روز دیگه باز زندگی آکادمیک شروع میشه بلکه رباتو به سرانجام موعود برسونم.‏
آخر ِ امروز یه روسری آبی‌ حریدم... اصن همین‌که بعد از عمری برای خودم روسری، و نه شال، خریدم ینی یه چیزی فرق کرده تو روزگارم :))‏
خلاصه که اسفند 91 با همه دغدغه‌هاش داره تموم میشه و منی که کم نیاوردم والان لبخندم و دوستایی که یه دنیا انرژی بودن و هستن برام و ماچ بهشون...:)‏


* آهنگ آخر آلبوم اقای بنفش پالت "هزار و یک قصه" است. تهش چند تا بچه آوردن که خونه‌ی مادربزرگه میخونن و ازته دل می‌خندن و... حسی که بهم میده عالیه
کنار خونه‌ی ما همیشه سبزه‌زاره... دشتاش پر از بوی گل... اینجا همه‌ش بهاره 

پ.ن: این در واقع یک نوت گودری بود ولی گودر نداریم. برای ثبت اینجا نگاشته شد که حواسمان به خودمان و خوشیمان باشد :)


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر