۱۳۹۱ آذر ۳, جمعه

یک حبه قند

آدم یه روزایی باید بمونه خونه، بشینه و با مامان فیلم یه حبه قند رو ببینه و با هم  سر هر صحنه‌ی فیلم، هی یاد  دور هم جمع شدنای خونه پدربزرگ و بچگی رو کنه و بعد از تموم شدن فیلم هم موزیک تیتراژ پایانی رو دانلود کنه و صداشو تو خونه زیاد کرد و زندگی کنه.
+یه حبه قند؛ محمدرضا عقیلی

پ.ن: بعدتر با شنیدن آهنگی که هی تکرار میشود اشکت سرازیر شود و یاد پدربزرگی بیفتی که نیست و آدمهایی که رفتند و...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر