۱۳۹۱ آبان ۱۳, شنبه

روزنوشت به وقت 13 آبان 91


همین الان که خونه بعد از یک روز و نیم آرامش گرفته و مهمونا رفتن و میدونم که دلم برا اون کوچولو و جلو آینه وایسادن و ادا درآوردناش تنگ میشه، صدای خسرو شکیبایی که شعر فروغو خونده زیاد کردم و باهاش میخونم: "
به راه پرستاره مي کشانيام
فراتر از ستاره مي نشاني‌ام
نگاه کن 
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهيان سرخ رنگ ساده دل 
ستاره چين برکه‌هاي شب شدم"
دو تا پاورپوینت هم جلوم بازه که علم آموزی کنم. اون پشت ویژوال استودیو در حال فک کردن و آموزش دادنه... من اینور تو این فکرم که اون آلبوم نشانی‌ها که خسرو شکیبایی خونده کجاست؟ تو این حال و هوا فقط باید اون رو گوش بدم...
حال و هوام مگه چشه؟ همینجوری یه چیزی گفتم. هوس کردم گوش بدم. آهان :ی


دیگه اینکه حدود سه هفته ای هست که برای ربات نوپامون، من و پسرم یه سری خرکاری می‌کنیم. باید مدار درایو موتورهاش رو روی PCB میزدیم و بعد مدارو میبستیم و تست میکردیم. رفتیم یاد گرفتیم. اولین چیزی که زدیم یه سری سوتی داشت که خوب منطقی بود برای دو تا تازه کار. بالاخره راش انداختیم و کار کرد. لحظه ی آخر که خوشال بودیم کارمون تموم شده طرف گفت من که فقط اینو نمیخواستم، سنسور هال رو هم میخواستم. هیچی دیگه.. کارمون در اومد... باز تا نصفه شب (نصفه شب برای من) دانشگاه موندن و مدار زدن و تست کردن و رفع باگ و.... پنجشنبه هم که امجد و قدم زدن تو جمهوری و خریدن یه سری آت آشغال ریز الکترونیکی که جددن هیجان انگیز بود و....
میخوام بگم کل این سه هفته به پروژه گذشت. سه هفته ای که کلی بالا پایین داشت و هنوزم ادامه داره. یه جور خاص ِ جذاب و پراسترسی بود که امیدوارم فردا شب که میام خونه، حداقل یه فیدبک خوبی به استاد داده باشم.

پ.ن: تیتر رو که نوشتم یاد 13 آبان 88 افتادم... باید در شبح اپرای قدیم پیدا کنم و بیارمش اینجا.. که در فسیل نوشت این حوالی ثبت شود و... و دیگر هیچ!

بعدترنوشت به وقت 14 آبان: هووورااااا بالاخره مدار کار کرد :))

۶ نظر:

  1. emrooz chanta robat mobat chinde boodan tu sharif, shabihe asbab bazi bod garche! naraftam beporsam chekhabare , ama yade to oftadam

    : D

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. "i" آخه؟ اسمایلی شاخه شیراز :))
      ربات انسان نما بودن؟ شاید ربات فوتبالیست، یا پرستار یا.... بودن.
      الان کانال 4 داشت ربات لاپراسکوپ نشون میداد من خوشال و اینا، که ایول یه چی میگه که من میفمم. :)))

      حذف
  2. mmm shabihe jandaran ke naboodan! mitunestan footbalist boode bashan ama rooye wheelchairs neshaste boodan!!

    !
    :P

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. مسابقات فوتبال پارالمپیک بوده. هار هار :ی
      شبکه 4 ساعت 8 در مورد یه ربات لاپراسکوپ حرف میزد، بعد من خوشال بودم که ایووول میفمم چی میگه، هر چند بقیه اعضای خانواده نمیفمن. سطح خوشی در همین حد پایینه به خدا :)))

      حذف
  3. :)))
    khodshifte!!

    :P

    rasti mitunin ye robat besazin ke be jaye daste sevvom kar kone?!!
    man shadidan be yek daste ezafi niayzmandam!!
    ham aknoon....

    D;

    jedi goftama!!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. قربون شما :))
      شدنش که شدنیه. کار من نیست. ساختش آسونه و حتمن ساخته شده رباتی به عنوان دست. ربات توانبخشی وجود دارن. اما اینکه با هوش انسان ارتباط برقرار کنه سخته یخده. ینی اینش میشه کار ما. نمیدونم روش کاری شده یا نه، حتمن شده

      حذف