۱۳۹۱ مرداد ۴, چهارشنبه

پنج‌گانه‌ای برای جنگ

1-  علی اسداللهی
مهم نيست کدام سنگ
سنگ‌ها يک روز تمام می‌شوند
به خودت که می‌آيی
می‌بينی
زمين را سمت تانک‌ها پرتاب کرده‌ای
 

2- رسول یونان
صاعقه‌ای تند بر فراز اميدها و آرزوها
اندوه جستن و نيافتن سياره‌ای ديگر
اين است پايان ماجرا:
ما آواره خواهيم شد
يک شب، زنی ديوانه، در قماری خونين
زمين را يک جا خواهد باخت



3-    علی اسداللهی
مرگ
با مزه‌تر از اين حرف‌هاست
يک روز
روی يکی از همين مين‌های خنثی نشده
از خنده می‌ترکم


4-    عاطفه ترحمی
مرا ببر به جنگ
مرا ببر به شرايط جنگی
آنجا که توپ، ازمعنای گرد خودش خارج مي‌شود
و کوچه‌ای/ که عادت داشت/ به خانه‌ی ما ختم شود/ به تمام کهکشان راه ميابد
نامه رسان، نامه‌ها را خونين می‌آورد
نامه‌ها، نامه رسان را خونين می‌آورند
خانه بی در، در بی خانه...
در شرايط جنگی
زنان به اداره‌های پست مي‌روند
وبه عاشقانه‌ترين تمبرهايشان، تف ميزنند

سرباز خشت تمام ورق‌ها را جمع می‌کند
همه مي‌خنديم... بعد گريه می‌کنيم
وبا گلوله ای در ذهن، به خواب می رويم...



5-    واهه آرمن
حالا ديگر، شعر گفتن آسان است
به آسانی تولدی ناخواسته / به آسانی دل بستن به يک غريبه،
 به آسانی کشته شدن به دست دشمن
حالا ديگر، شعر نگفتن دشوار است
 به دشواری دفن کردن يک نوزاد/ به دشواری دل نبستن به يک فرشته،
به دشواری کشتن در جنگ، برای ماندن
حالا ديگر
شاعر بودن ديوانگی‌ست
ديوانگی


۴ نظر:

  1. 4 رو نشنیده بودم تا حالا! چه خوب بود!‏

    پاسخحذف
  2. واقعا شعرای اسداللهی در حد و اندازه ای نیست که کنار این سه تا شعر دیگه بیاد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. الان که باز خوندم دیدم اولی اصن خوب نیست. ولی سومی اونقدام که شما میگی بد نیست :ی

      حذف