۱۳۹۱ مهر ۴, سه‌شنبه

تاب خوردن خیال در روزهای تعبیرنشدنی*


  شکست خوردن گزینه‌ای نیست که انتخاب کنیم. تا آخرین لحظه دست نمی‌کشیم. برای به آخر خط نرسیدن می‌جنگیم. چیزی که ما رو هر روز صبح از تخت بیرون میاره فکر تهدید ِ زندگیمونه. به راحتی نمی‌ترسیم. شونه خالی نمی‌کنیم. عقب نمی‌کشیم. تسلیم نمی‌شیم. برای انجام دادن کارهامون، باید باور داشته باشیم شکست خوردن، انتخابمون نیست.
  اما وقتی آرزوهامون جاشون رو به واقعیت میدن و بالاخره مجبور می‌شیم تسلیم حقیقت بشیم، فقط به این معنیه که ما نبرد امروز رو باختیم، نه نبرد فردا رو، نه...
   اینجا موضوع در مورد تسلیم شدنه. وقتی این کار رو میکنی، وقتی تسلیم ساده‌ترین چیزای اطرافت میشی، ینی تو فراموش کردی. فراموش کردی که حتی اون اول داشتی باهاش می‌جنگیدی...


پ.ن: آقامون گریز آناتومی... یادم نیست اینو کجاش گفته، یه جا برای خودم نوشته بودمش.
*  زندگی تاب خوردن خیال در روزهاییست که هرگز تعبیر نمی شوند. عباس معروفی

۱ نظر:

  1. وقتی تسلیم ساده‌ترین چیزای اطرافت میشی، ینی تو فراموش کردی. فراموش کردی که حتی اون اول داشتی باهاش می‌جنگیدی...

    پاسخحذف