۱۳۹۱ تیر ۸, پنجشنبه

خستگی، دلتنگی، خفگی، خوش...*

1- از صبح تو اون گرما مشغول طراحی سیستم ایمنی توربین و اصلاح گزارش بودم. قرار نبود پنج‌شنبه‌م اینجوری باشه اما شد.
2- پونزده دقیقه توراه آهنگ گوش دادم. آناتما..
3- رسیدم خونه. تا طبقه سوم مانتو و مقنعه رو در آوردم، مامان درو باز کرد، دید قیافه‌م یه جور غرگونه‌ایه، با خنده گفت درو میبندم رات نمیدما، غر نزنی باز... من؟ ":|"وار اومدم و لباسامو در آوردم و غرم تو نطفه خفه شد و اشکم روون. بعد هم یه آبی به سر و صورت.
4- مامان رفت بیرون. اومدم نت. عکسای اولدوز و هنگام. اولش هیجان زده، بعد اشک... شایدم اول اشک وسطش هم هیجان زده.
5- دلم تنگ شده انقدر دلم تنگ شده که همه چیز رو تحت الشعاع خودش قرار میده.
6- گفتم که پنجشنبه به باد فنا رفت. من آدمی‌ام که اگه از یه هفته قبل یه روز برای خودم برنامه ریخته باشم و یهو هیچ بشه اعصابم به ها میره. شاید این اعصاب داغون برای همینه.
7- گزارش سیستم ایمنی هنوز مونده. ولی امروز واقن اعصاب زد. این روزا ترکیب کارو درس خوب نیست چندان. سخته
8- آلمان- ایتالیا.... آدمی‌ام که هر تیمی که تو این مراحل حذف بشه میشینم و پا به پای بازیکنانش اشک میریزم. حتی دیشب با رونالدو.... حالا شما ببین ایتالیا هم نوستول کودکیمه و چقد قراره امشب باهاش اشک بریزم.
9- میخوام ببینم آدمی هم هست که این روزنوشتای شماره‌دار من که پر از چرنده بخونه؟ ینی واقن چجوری حوصله‌تون میاد تا تهش بخونید این اراجیف ِ یه نفره‌ی غرانه رو؟ ماچ خوب :ی


* یه آدم خسته‌ی دلتنگ که کلی کار سرش ریخته و غرش تو نطفه خفه شده و نیم ساعت قبل عین ابر بهار اشک ریخته و حالا سبک شده. و در نهایت این منم! یه آدم خوشحال که امشب منتظر برد تیمشه. بعله :ی

۱۰ نظر:

  1. مرناز؟ برای ایتالیا اشک بریزی؟! اوهوکی
    ما که میبریم. برو واس تیم خودتون اشک بریز :دییییی
    :****

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. فرشته به خدا ناراحت میشم ایتالیا ببازه. بعد این بازیکنا رو که نشون میده بلیزشونو کشیدن رو صورتشونو اشک میریزن، میخوام بمیرم اصن. حتی اگه تیم محبوبم برده باشه :|
      آلمان میبره فرشته :ی.. بعد تو تصور کن برای ایتالیا این حسو دارم واسه آلمان چیجویم. گفته بودم سر بازی آلمان-اسپانیا جام جهانی جلو تویزیون هق هق گریه میکردم. قشنگ جلو همه :|

      حذف
  2. من...همه رو میخونم
    ال میرا

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. :**
      آخه واقن چرا با خودتون چنین میکنید رفقای من؟ :ی
      ال جان بنده امروز اون پست شما رو خوندم که گفتی صرفن یه سری چیزارو میگی تو بلاگت که خودتو تخلیه کنی و فیلان... خواستم بگم منم.. بعد گفتم بذا اینجا نگم، شاید شاکی شی :))

      حذف
  3. :*
    بعله آقا! هست. می‌خونه تا ی آخرش :)‏

    پاسخحذف
  4. راستی هنگام ماچا رو تحویل داد! دست رو دلم نزار که خونه هنگام رو همش سه روز دیدم!
    دلتنگی...هم که بماند که حتی نمی شه در موردش حرف زد!

    ضمن اینکه پر کاری بلاگت تو حلقم!
    ضمن اینکه پست های تو رو باید تو بلاگت بخونم...نه تو گودر...نه تو پلاس...نمی شه لعنتی نمیشه! بلاگت حس اینو داره که پا شدم اومدم خونه تون!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سه روز خوووووبه که باو :)
      >>>:)<<<

      ها خیلی زیاد پست میکنم. رو اعصابه؟ میدونی این دو سه روزه هی میخوام چرند بنویسم توش، هی خودمو خفه میکنم. خلاصه بدون که اینجوریام :ی
      قربونت برم. ایشالا تا آخر سال میای این خونه جدیده :):*

      حذف