اصولاً هر قدر بیشتر بلا سرمان میآورند پوستمان کلفتتر میشود و میزان
صبر و شکیباییمان بیشتر.
دوستی میگفت: خدا این کار را
میکند تا تو آماده و قوی شوی. من هم در هر شرایطی با خدا مناجات می کنم می گویم: -
این قسمت را باید با لحنی خاص بخوانید که تلفیقی از تعجب و التماس و الخ باشد- بارالها جانِ من! بارالها جان مگر میخواهی با من چه کنی که تا به حال در مرحلهی آماده سازی به
سر میبردم؟ تازه معلوم هم نیست این مرحله کی تمام میشود. خوب میخواهی بکشی
بکش دیگر، این کارها چیست؟ نقطه، پایان مناجات! :دی
پ.ن: هر قدر هم پوست کلفت شویم، اصلاً کپی برابر اصل «کرگدن» هم که بشویم،
با این تنگی دلمان چه کنیم آخر؟
پ.ن2: - سرت خارش نداره؟ نمی خوای شاخ در آری؟
+ مگه من
کرگدنم؟!!؟ آدمی چون عاقله به شاخ نیازی نداره! البته یادم هست این که ما مستعد تبدیلیم.. "
حسین پناهی"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر